عنوان: جعبه سیاه زبان ارشد علوم پزشکی جزوات دانشگاهی
در علم، محاسبات و مهندسی، جعبه سیاه سیستمی است که می‌توان آن را بر حسب ورودی‌ها و خروجی‌ها (یا ویژگی‌های انتقال) بدون اطلاع از عملکرد داخلی آن مشاهده کرد. اجرای آن «مادر» (سیاه) است. این اصطلاح را می توان برای اشاره به بسیاری از عملکردهای داخلی، مانند کارکردهای یک ترانزیستور، یک موتور، یک الگوریتم، مغز انسان، یا یک موسسه یا دولت استفاده کرد.
برای تجزیه و تحلیل یک سیستم باز با یک “رویکرد جعبه سیاه” معمولی، فقط رفتار محرک/پاسخ برای استنتاج جعبه (ناشناخته) محاسبه می شود. نمایش معمول این سیستم جعبه سیاه یک نمودار جریان داده در مرکز جعبه است.
نقطه مقابل جعبه سیاه، سیستمی است که در آن اجزای داخلی یا منطق برای بازرسی در دسترس هستند، که بیشتر به عنوان جعبه سفید شناخته می شود (گاهی اوقات به عنوان “جعبه شفاف” یا “جعبه شیشه ای” نیز شناخته می شود).
برای توصیف خروجی سیستم ها می توان از مدل جعبه سیاه استفاده کرد.
به نظر می‌رسد که معنای امروزی عبارت “جعبه سیاه” در حدود سال 1945 وارد زبان انگلیسی شده است. در نظریه مدارهای الکترونیکی، فرآیند سنتز شبکه از توابع انتقال، که منجر به در نظر گرفتن مدارهای الکترونیکی به عنوان “جعبه‌های سیاه” شد که با پاسخ آنها به سیگنال های اعمال شده به پورت های آنها را می توان به ویلهلم کوئر ردیابی کرد
که ایده های خود را در توسعه یافته ترین شکل خود در سال 1941 منتشر کرد. اگرچه خود کوئر از این اصطلاح استفاده نکرد، دیگرانی که از او پیروی کردند مطمئناً این روش را به عنوان تحلیل جعبه سیاه توصیف کردند.
ویتولد بیلویچ مفهوم جعبه سیاه را حتی زودتر مطرح می‌کند و استفاده صریح از شبکه‌های دو پورت به عنوان جعبه‌های سیاه را به فرانتس بریسیگ در سال 1921 نسبت می‌دهد و استدلال می‌کند که اجزای 2 پایانه به طور ضمنی به عنوان جعبه سیاه قبل از آن تلقی می‌شدند.
در سایبرنتیک، درمان کامل توسط راس اشبی در سال 1956 انجام شد.یک جعبه سیاه توسط نوربرت وینر در سال 1961 به عنوان یک سیستم ناشناخته توصیف شد که قرار بود با استفاده از تکنیک های شناسایی سیستم شناسایی شود.
او اولین گام در خودسازماندهی را این بود که بتوان رفتار خروجی یک جعبه سیاه را کپی کرد. بسیاری دیگر از مهندسان، دانشمندان و معرفت شناسان مانند ماریو بانگ از نظریه جعبه سیاه در دهه 1960 استفاده کردند و آن را به کمال رساندند.
